با گذار از مفاهیم کلی حاکم بر جن از آن رو که جن است، نکتۀ پراهمیت توجه به این مخلوق الهی به مثابۀ مخلوقی الهی است. در این منظر جن از آن رو که در مسیر خلق خداوندی در چه جایگاهی قرار دارد و به عنوان بندهای از بندگان پروردگار از نظر عبادت، هدایت و آخرتشناسی در کدامین پایگاه است، مورد التفات قرار میگیرد؛ اما پیش از آن، این پرسش اساسی که این مخلوق الهی اصولاً وجود دارد یا نه باید بررسی گردد. در واقع، با گذار از بررسی «چه بودن»، و پیش از بررسی «چگونه بودن»، باید اساس «بودن یا نبودن» مورد توجه قرارگیرد.
بودن یا نبودن: پرسش از وجود داشتن یا نداشتن جن همیشه در میان مسلمانان مطرح بوده است. جالب آن است که این مبحث نه تنها در محافل فلسفی و کلامی، بلکه طرح آن در مجالس روایی نیز مشاهده میشود. به عنوان آغاز مبحث، در سخن از آثار روایی، باید گفت تقریباً در هر اثری دربارۀ جن و موضوعات پیرامونی آن، بحث نخستین همانا سخن از اثبات وجود جن است. فارغ از هرآنچه در چنین متونی آمده که البته، غالباً تأیید وجود جن است، بودن چنین بابی خود نشان از وجود پرسش در این زمینه دارد؛ اما اینکه در این آثار روایی به چه مواردی پرداخته شده است، خود نیز خالی از لطف نیست؛ چه، غالباً با منظری اثباتی با پرداختهایی کلی سخن از اجماعی بر وجود جن دارند (ابن حزم، المحلى، 1/14؛ ابن تیمیه، الجن، 4 بب ). یا در روایاتی که حاکی از احتیاط است، با تقسیم زمانیِ قدیم و جدید، با پذیرش وجود جن در قدیم، وجود آنها را در زمان جدید (تقریباً پس از ظهور اسلام) نفی کردهاند. اما در منابع فلسفی و کلامی گونۀ سخنی دیگر است و عملاً دو برخورد متفاوت پذیرش یا رد دیده میشود. منکران وجود جن مخصوصاً عدم امکان رؤیت را مورد عنایت قرار دادهاند. گروه دوم با قبول وجود جن، بحث ایجابی و سلبی امکانِ اثرگذاری ایشان بر انس را مطرح نمودهاند. در این بین کسانی همچون قاضی عبدالجبار اثبات وجود آن را نه به عقل، که به ادلۀ سمعی بیان داشته است (نک : ابن حجر عسقلانی، فتح، 6/244). گفتنی است در دورههای متأخر هم آثاری در این زمینه تألیف شده است (آقابزرگ، 1/88، 95، 109).
متکلمان هم غالباً به اجماع مذاهب بر وجود جن اذعان دارند، اما برخی اشارات به آرایی مخالف از سوی معتزله و فلاسفه نیز به شکلی مبهم در منابع دیده میشود. در یک نگاه کلی به این دست آثار به نظر میرسد ابراهیم نظام بر این گونه از خلق باور نداشته، و ابوالبرکات بغدادی هم به توقف گراییده است (اشعری، 441؛ ابن حزم، الفصل، 3/32؛ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق ... ، 135، 280؛ عضدالدین، 2/693). ابوعلی سینا برای بیان رأی خود در تشکیک وجود جن، آن را حیوانی هوایی دانسته، و این سخن را هم به عنوان شرح اسم آورده که عملاً وجود خارجی آن با کیفیت قابل درک را زیر سؤال برده است. در این میان غالب اندیشمندان جن را از مخلوقات الهی دانستهاند که به سبب وجود برخی تفاوتها در آفرینش آنها نمیتوان توقعی بر عینیت آنها داشت، چنانکه جنیان وجود دارند، اما ما امکان دیدن آنها در زیست مشابه خود را نداریم (مثلاً ابن حزم، همان، 1/14-15).
با گذار از اصل مبحث وجود جن، باید گفت بر پایۀ آیۀ 56 سورۀ ذاریات (51)، مهمترین سبب خلقت جن و انس پرستش الهی بوده است؛ اما تا آنجا که به لوازم عبادت باز میگردد، برخی موضوعات مهم در کنار آن مطرح میشود که هدایت، اسلام و کفر، تکلیف، رستاخیز و در نهایت بهشت و جهنم از آن دستاند.
هدایت: با توجه به برخی آیات الهی و بازخوردهای آن در روایات، با طرح عبادت خدا از سوی جنیان، مسئلۀ پراهمیت هدایت نیز به میان میآید (ابن ابی الحدید، 10/113). واقعیت این است که همیشه این پرسش مطرح بوده که آیا جنیان را پیامبرانی است و اساس هدایت برای ایشان وجود دارد؟ و همانگونه که در ادامه هم خواهد آمد، امکان تکلیف بدون هدایت بیمعنا خواهد بود. بیگمان در موضوع هدایت، نخستین مفهومِ متبادر به ذهن، رسالت است. در بررسی روایات مرتبط با این مبحث میتوان آنها را در یک طبقهبندی پلکانی قرار داد: در تفسیر آیۀ 130 سورۀ انعام (6) که به رسولانی از جن و انس برای ایشان اشاره شده، گروهی از مفسران با استشهاد به آیۀ 29 احقاف (46)، برآناند که جنیان را پیامبرانی نبوده، بلکه ایشان از پیامبران انسانی سود برده، و از آن مسیر مورد هدایت قرار گرفتهاند (مثلاً ابن ابی شیبه، 7/456؛ سیوطی، لقط، 41-42؛ نیز ابن بابویه، «المقنع»، 206)؛ اما در مقابل، گروهی معتقدند که بنی الجان خود پیامبرانی مستقل از پیامبران انسان داشتهاند (ابن تیمیه، کتب، 4/234؛ قرطبی، 7/86؛ سیوطی، همان، 42). در مرتبۀ پسین، گروهی با عنایت به رسالت حضرت محمد(ص) به عنوان خاتم انبیا، بهویژه با تبیین مفهوم بعثت رسول اسلام برای انس و جن، برآناند که تنها تا پیش از آن بزرگوار، هر کدام از این دو نوع، هدایتگران خود را داشته، و حضرت محمد(ص) بر هر دو گروه پیامبری داشتهاند (حاکم، 2/351؛ قرطبی، همانجا). حال آنکه در همین طیف از روایات، برخی با نگاهی حداقلی، قائل بر آناند که پیامبر اسلام(ص) رسالت بر انسانها داشته است و جنیانِ مؤمن نیز تنها با بهرهگیری و استماع بیانات آن حضرت و سودبری غیرمستقیم از آن جناب، هدایت پذیرفتهاند. آخرین گروه روایی با استفاده از آیات الهی در زمینۀ استراق سمع و نیز در ترکیبی از گروههای روایی یادشده، گویند که قسمی از جن مأمور حضوری زمینی بودهاند تا از پیامبران خداوند، کلام الهی را بشنوند و سپس نزد قوم خود بازگشته، ایشان را بر همان شیوه انذار نمایند (برای این بخش، نک : طبری، 8/36؛ سیوطی، همان، 42-43). جن گیری
اختیار و تکلیف: بر مبنای اصل برخورداری از امکان انتخاب میان اسلام و کفر، حمل تکلیف بر شخص هدایت شده، محقق میگردد. افزون بر روایات (ابوالصلاح، 57- 58)، از مباحث پراهمیت در محافل اعتقادی مسلمین، بهویژه نزد متکلمان، مفهوم تکلیف بنی الجان است. در تفسیر آیۀ 130 سورۀ انعام (6)، مکلف بودن جن مورد توجه قرار گرفته، و نظر غالب نزد اندیشمندان قول به تکلیف ایشان است (ابن تیمیه، همان، 4/234؛ مجلسی، 60/56). فخرالدین رازی هم با تقسیمبندی مکلفین به 4 گونۀ فرشتگان، بشر، جن و شیطان، ضمن جداسازی جن از شیاطین، آنان را مکلف یاد کرده است (7/315). برخی دیگر در مقام تفکیک میان احکام انس و جن، وجه مشترک ایشان را تکلیف دانستهاند (ابن تیمیه، همانجا). به هر روی، اصل مکلف بودن جن به عبادت پروردگار از آیۀ 56 سورۀ ذاریات (51) فهمیده میشود و توجه به مضمون این آیه مؤلفانی چون محمدرفیع گیلانی و محمدتقی مامقانی را به تألیف در این موضوع کشانده است (آقابزرگ، 4/332).
اسلام و کفر: آنچه از نتیجۀ هدایت و رسالت نزد مخاطبان حاصل میآید، در دو سوی پذیرش و رد قابل تصور است. درواقع، بر اساس آیات الهی و نیز منابع روایی، نیوشندگان پیام الهی از جن و انس طبیعتاً در یکی از دو حالت اسلام و کفر قرار خواهند داشت. آیات نیمۀ نخست سورۀ جن (72) با تبیین این امر به دو گروه از جنیانِ مسلمان و «قاسط» اشاره کرده، و رهیافتگان را از کافران و ستمکاران تفکیک نموده است (برای تفسیر قاسط، مثلاً نک : ثعالبی، 4/ 348). در این بین، برخی روایات حتى به وجود فرق اسلامی، از جمله قدریه و مرجئه در میان جنیان اشاره داشتهاند (ابوالشیخ، 5/1689-1690؛ شبلی، 65).
رستاخیز: قرآن کریم در آیات 128 سورۀ انعام (6) و 39 سورۀ الرحمٰن (55) به حشر جنیان تصریح کرده است. در یک تقسیمبندی روایی دربارۀ 4 گروه مخلوقات، جن و انس دو گروهی هستند که بر اساس اعمالشان پاداش و جزای اخروی خواهند داشت (ابوالشیخ، 5/1695-1696؛ ابن حزم، الفصل، 3/71، 5/56). برخی هم جواز حضور جن در بهشت را با التفات به آیـات 56 و 74 سـورۀ الـرحمٰن (55) تـأیید کـردهانـد (نک : ابن تیمیه، همان، 4/233؛ شبلی، 58).
در این بین اصلیترین مفهوم مورد بحث ثواب و عقاب جن و کیفیت آن است. در واقع، انبوهی از روایات ضمن تفکیک جنیانِ مؤمن از کافر، با بیانی اجماعی به عذاب جنِ کافر تا به ابد تأکید کردهاند (مسلم، 4/2321؛ ابن تیمیه، همان، 4/237؛ سیوطی، همان، 76). موضوع اذن دخول به بهشت به عنوان ثوابی برای جنیانِ مؤمن، خود از موارد اختلاف میان عالمان دین است. در روایاتی منتج از آراء اهل سنت و جماعت، بر پایۀ اخراج ابلیس به عنوان ابوالجن از بهشت، ورود دوبارۀ بنی الجان بدان انکار گشته است (ابوالشیخ، 5/1697؛ ابن حجر هیتمی، 3/1185؛ سیوطی، همان، 79) و برخی از همین گروه اندیشهور برآناند که در جوار آتش بودن و به داخل آن راه نیافتن و درواقع رهایی از جهنم، خود برای جن عین ثواب است (ابن تیمیه، همان، 4/233-234؛ شبلی، 66)؛ اما در مقابل، دستهای که غالباً گروه اصحاب حدیث را دربر میگیرد، به گونهای همسان برای جن و انس قائل به بهشت و جهنماند (بخاری، صحیح، 3/1200 بب ؛ شبلی، 66 بب ). همسو با این مباحث، موضوعاتی همچون امکان رؤیت باری در بهشت برای مؤمنان جن ــ نزد آنان که بـه رؤیت قـائلند ــ و نیـز امکان بهـره بـردن جنیان از لذات بهشتی، بـه تفصیل در روایات مورد توجه قرار گرفته است (همو، 72-73؛ سیوطی، همانجا).
جن و انس، ارتباطی متقابل: واژۀ «عالمین» در آغاز قرآن کریم از مهمترین واژهها ست (فاتحه/1/1) که برداشتهای روایی از آن عموماً ناظر به جن و انس است (نک : طبری، 1/63؛ حاکم، 2/ 258؛ قرطبی، 1/ 138). این در حالی است که در تناظری قابل تأمل، اختتامیۀ قرآن کریم نیز در سورۀ ناس، دقیقاً با یادکرد انس و جن (جنة/ الناس) است. دور نیست اگر گفته شود که در اولین و آخرین آیات قرآن کریم، سخن از جن و انس آمده است. اهمیت این موضوع بهویژه آن زمانی نمود آشکارتری مییابد که عطف جن و انس به یکدیگر به اشکال گوناگون، 15 بار در قرآن کریم تکرار میشود، آن هم تنها با 3 بار تقدم انس بر جن (انعام/6/112؛ اسراء/17/ 88؛ جن/72/5). بازخورد روایی جن و انس به عنوان ثقلین که بازتاب گستردهای در اندیشۀ مسلمانان و منابع اسلامی دارد، از همین دست است. در ادامۀ همین تفکر نزدیکی میان جن و انس است که حتى در پارهای از روایات مفهوم همزادی ایشان به میان آمده، و در نگاهی کلان هر انسی را جنی همزاد است (مثلاً نک : ابن خزیمه، 1/330؛ عضدالدین، 1/15). به هر روی، از قصص آفرینش تا تباربری انس و جن از یکدیگر تا تسخیر جن توسط انس و جز آن همه دربر دارندۀ لایههای مختلفی از رابطۀ تنگاتنگ بنی الجان با بنی آدم است. زیستگاههای مختلف جنیان در ارتباط با زیستگاههای انسانی و شباهتهای ریشهای میان تغذیۀ این دو گروه از آفریدگان الهی همه و همه در همین راستا معنا مییابد.