سخن گفتن جنيان

فطرت انسان به گونه اي است كه او را محتاج به سخن گفتن و ارتباط برقرار كردن با همنوعان خود ساخته است. از طرفي اصوات در حيوانات هم به طريق علمي و هم تجربي ثابت شده و همچنين در قرآن و روايات ذكر شده كه بعضي از پيامبران (مانند حضرت نوح و سليمان) زبان حيوانات را دانسته و مي توانستند با آنها سخن گويند، در جنيان نيز به همين گونه است، از آنجايي كه جنيان نيز مادي هستند و زندگي اجتماعي آنها ايجاب مي كند كه با يكديگر سخن بگويند، پس به طور قطع و يقين آنها اصواتي براي انتقال مفاهيم به يكديگر دارند ولي در فهم ما نيست. البته كساني مي توانند به طريقي حرفهاي آنها را دريابند و با آنها سخن گويند; چنانكه حضرت رسول و برخي از امامان با آنها صحبت مي كردند و افرادي بنا بر تواناييهاي خاصي مي توانند با آنها ارتباط برقرار كنند. (ارتباط دهندگان يا جن گيران) از امام صادق (ع) نقل شده است : «روزي اميرالمومنين (ع) در كوفه بر فراز منبر مشغول خطبه بود كه ناگهان اژدهايي در حالي كه به شدت به طرف مردم مي دويد

و آنها از او مي گريختند پديدار شد. حضرت فرمود: «راه را براي او باز كنيد. » اژدها جلو آمد و از منبر بالا رفت و پاهاي حضرت (ع) را بوسيد و خود را به پاهاي مبارك حضرت ماليد و سه بار دميد، سپس پايين آمد و رفت و حضرت خطبه را ادامه داد. وقتي مردم توضيح خواستند ايشان فرمود: او مردي از جن بود كه مي گفت : فرزندش را يكي از انصار به نام جابر بن سميع، بدون اين كه به او آزاري رسانده باشد با سنگ كشته است و اكنون خون فرزندش را مي طلبيد.» (بحارالانوار، ص ۱۷۲) جن گیری

قابل ذكر است، دري كه اژدها از آن وارد و خارج شده بود به «باب الثعبان» (درب اژدها) مشهور شد.

پس از شهادت اميرالمونين (ع)، معاويه كه نمي خواست ذكري از فضايل آن حضرت گفته شود دستور داد فيلي آوردند و به آن در بستند. آن‌قدر فيل را در آنجا نگاه داشت تا به باب‌الفيل مشهور شد و هم اكنون نيز، «باب الفيل» (درب فيل) ناميده مي‌شود.