زن در پرتو سیر نبوی و علوی (اسلام معیار)

در دین اسلام در باب خلقت یک نگاه بیشتر نیست و آن نگاه بر اساس ریشه‌ای واحد است بدون نگاه تبعیض آمیز جنسیتی؛ به گونه‌ای که خالق هستی حیات را زوج آفریده و در زنجیره حیات انسان اَکمل و اعلا است که برای آرامش و کمال و بقای نوع (مذکر و مونث) با هم ازدواج می‌کنند. اسلام به زن و مرد ، نگاهی بر مدار علم ، تقوی و عمل صالح دارد که هر دو جنس را شامل می شود. در اسلام زن و مرد با عنوان مؤمن و مسلمان مخاطب قرار می‌گیرند و هر یک در گرو اعمال خود هستند. مسئله عقل و نقصان آن در جنس مونث را نیز بنده هر چه جستم نتوانستم مبنایی در اسلام برای آن بیابم که منظور چیست ؟
در این نگاه، هیچ حالت خاص و محدودکننده‌ای برای زن نمی بینیم و بلکه منع هم شده است .
در سیره رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) زن در جهاد و در همه صحنه‌های حیات اجتماعی حضور داشته است .
در سیره امیرالمومنین (ع) و رسول اکرم (ص) ما اصلا نمی‌بینیم هدف زن خوب تنها شوهرداری کردن باشد . دو انسان برای کمال ، سکون ، آرامش و برای بقای نسل ، هدایت ، رشد و تربیت فرزندان کنار هم هستند بدون آنکه از صحنه اجتماعی کنار بکشند. لذاعملکرد و رفتار با زنان در ادوار تاریخ اسلام را نباید لزوماً به اسلام مرتبط دانست.
 فاصله رفتار حاکمان و زمامداران جهان اسلام از سیره نبوی با حذف زن از صحنه حیات اجتماعی، نسبت معناداری دارد.
«اسلام معیار» را باید طوری طرح کنیم که نسل پر طلب امروز با این جهان‌نگری و جهانی‌نگری خاص خود که دارد و در همه چیز تجدیدنظر می‌کند، بتواند پایش را روی پایه محکمی بگذارد.
جستجوی کرامت زن در سیر‌ه نبوی و علوی
پیامبر زنان را مانند شیشه‌ می‌دانستند؛ شیشه مظهر لطافت، روشنایی، شفافیت و برکت که در عین حال شکننده است. این شکنندگی به روح لطیف زن بازمی‌گردد و کرامت زنان را نشان می‌دهد. بنابراین وقتی می‌فرماید که لئیمان زن را گرامی نمی‌دارند و کریمان زن را گرامی می‌دارند، در واقع شناخت کرامت مرد را به رفتارش با زن منصوب می‌کند؛ مورخان و تاریخ‌نویسان نوشته‌اند که ایشان برای همسران خود، زنان صحابه و زنانی که در جنگ‌ها شرکت می‌کردند، احترام ویژه‌ای قائل بودند. این نگاه منفی که اکنون ما در جامعه نسبت به زن می‌بینیم و نمی‌دانم از کجا آمده است، در سیره‌ی رسول خدا و امام علی که حکومت داشتند، دیده نشده وتوهین و عدم کرامتی نسبت به زن اجرا نشده است.
غالب این اخلاقی که در گذشته و امروز مسلمانان دارند، غیر از عصر رسول خداست که جاهل بودند وریشه‌ی غیراسلامی دارد، قرآنی و سیره‌ای نیست و از فرهنگ‌ها، تمدن‌ها، فکرها و مکتب‌های دیگری بیرون آمده و با اسلام ادغام و بر جامعه حاکم شده است. به همین دلیل، روح خشن قبیله‌ای جاهلی با آن تکاثر و تکبر در نگاهی که نامش نگاه اسلامی است، متبلور شده است و نتیجه‌ی آن در گذشته خوارج و امروز داعش و القاعده است. اینها پشت سر هم حرکت می‌کنند و هیچکدام به سیره‌ی رسول خدا، امام علی و حتی سیره‌ی اصحاب رسول خدا ارتباطی ندارند.
سیره‌ی نبوی و علوی یا «اسلام معیار» بر پایه‌ی محور و نگاهی است که ما آن را سیره  «زن کرامتی» می‌نامیم؛ یعنی این سیره، مقام و کرامتی برای زن قائل است و بدان عمل می‌کند.
در سیره‌ی رسول رحمت، «فی مَجلسهِ لا تُؤبَنُ الحُرَمُ» یعنی در مجلس آن بزرگ کس را در مذمت بانوان یارای سخن گفتن نبود.

بعثت نبوی با خود تحولی آفرید که مرزهای اندیشه و عقیده را در شبه جزیره‌ی عربی درنوردید. امواج عقیده و اندیشه بر بنیاد کرامت انسانیت و بر پایه گشودن اغلال و رفع إصر، اطراف و اکناف جهان را در برگرفت. آنها که تا دیروز مورد تمسخر خسروان و تحقیر قیصران بودند و این امر افق ذهن و فضای رشدشان را به هم گره زده و میخکوب کرده بود، از برکت نهضت معنوی و معرفتی دین جدید از سلسله ادیان ابراهیمی، امروز برای حاکمان، پیام نجات انسان از عبودیت بندگان خدا به عبودیت خدا و از ستم دکاندارانِ دین‌فروش به عدالت اسلامی و از تنگنای نگرش، به فراخنای بینش، آورده بودند.